تجارت الکترونیک با معتبرترین سایت ها


سخن از تجارت الکترونیک است و موانع و مشکلات پیاده سازی آن در ایران. به نظر می رسد خواننده می بایست با یک سری دلایل و بهانه هائی که حکایت از عدم امکان وجود تجارت الکترونیک در ایران است مواجه شود. نبود ساختار بانکی مناسب، نبود زیر ساخت های حفاظتی و امنیتی، نبود امکانات ارتباطی سریع با شبکه اینترنت و صدها دلیل و برهان دیگر که ثابت می کند ما نمی توانیم تجارت الکترونیکی داشته باشیم.
هرچند خیلی از این ها درست است و ما هم واقعا نمی توانیم تجارت الکترونیک داشته باشیم ولی سوال این جاست که اگر همین امروز تمام این موانع حل شوند، سیستم بانکی اصلاح شود و همین فردا همه مردم یک کارت اعتباری، مثلا "خرید کارت" داشته باشند، آیا ما صاحب تجارت الکترونیک می شویم؟ اگر در جواب این سوال شک دارید به شما کمک می کنم.
قبل از پرداختن به یک مثال ساده از یک فرایند ساده تجارت الکترونیک، باید این توضیح را اضافه کنم که موضوع تجارت الکترونیک، بسیار گسترده است و وقتی که از این اصطلاح استفاده می کنیم باید حتما مشخص کنیم در کدام حوزه می خواهیم صحبت کنیم. مثلا ممکن است بگوئید حتی یک سایت ساده وب نیز می تواند شروع تجارت الکترونیک محسوب شود و یا فروش کالا و محصولات را نشانه تجارت الکترونیک بدانیم. حتی ارتباط های تجاری پیچیده بین شرکتها نیز تجارت الکترونیک است. خرید و فروش سهام، شرکت در مناقصه ها، تبلیغات کالا و محصولات نیز از دیگر حوزه های تجارت الکترونیک هستند.
ممکن است منظور ما همه اینها و یا برخی از اینها باشد. آنچه در این مقاله مورد نظر من است، فرایندی ساده است که سالها در کشورهای اروپائی و آمریکائی در حال استفاده است و تمام زیر و بم آن شناخته شده می باشد و آن، خرید کالا و خدمات از طریق شبکه اینترنت می باشد.بر می گردیم به ادامه بحث. شما که این مدت با اینترنت کار کرده اید و بسیاری سایتها را دیده اید. امروز تصمیم می گیرید برای تولد پسرتان یک Xbox خریداری کنید. مثال Xbox را به این خاطر انتخاب کردم چون خیلی شناخته شده است و خیلی از مردم در مدت زمان شروع سال نو میلادی، در روزنامه های مختلف خبرهای زیادی در مورد افزایش فروش این نوع بازیها توسط اینترنت را خوانده اند. این یک نوع کامپیوتر است که مخصوص بازی کردن ساخته شده. به تلویزیون متصل می شود و انواع بازیها با کیفیت بسیار بالا را ارائه می دهد. شما برای خرید، پول دارید، کارت اعتباری هم دارید، ارتباط مناسب اینترنت هم دارید، به امنیت اطلاعات هم اعتماد دارید و می دانید که شماره کارت اعتباری شما لو نخواهد رفت، خوب، آیا سایت ایرانی را می شناسید که همین الان بتوان آخرین قیمت روز Xbox را در آن یافت، اطلاعات فنی این دستگاه را مطالعه کرد، با سایر دستگاههای مشابه مقایسه کرد، آنرا انتخاب کرد و در سبد خرید قرار داد، سفارش داد و خریداری کرد و شب ساعت ۸ درب منزل آنرا دریافت کرد؟
نیازی نیست زیاد فکر کنید، جواب این سوال منفی است یعنی در حالیکه نمونه چنین سایتی در کشورهای آمریکایی و اروپایی به هزاران عدد می رسد (کافی است در گوگل جستجو کنید، حدود یک میلیون سایت در زمینه خرید Xbox پیدا می کنید)، در ایران چنین سایتی وجود ندارد.
البته سایتهائی هستند که در زمینه های خاصی به ارائه قیمت کالاها می پردازند و شما می توانید سفارش دهید ولی یک فرایند کامل خرید online، قیمتهای کاملا به روز و شامل تنوع بالای محصولات، امکان بررسی مشخصه های فنی و امکان مقایسه قیمتها وجود ندارد. حالا فرض می کنیم چنین سایت یا سایتهائی در ایران وجود داشته باشند. یعنی صدها سایت فارسی که اطلاعات آنها به روز است و شما می توانید از طریق کارت اعتباری خود خرید کنید و در زمان مناسب کالا را تحویل بگیرید، ولی شما از وجود چنین سایتی خبر ندارید. حال راه حل چیست؟ به شب نزدیک می شوید و باید هدیه تولد پسرتان را زودتر خریداری کنید. اولین راه برای پیدا کردن سایتهای فروشگاهی مراجعه به کتاب های زرد است که بصورت online، ارائه می شوند. به کدام سایت ایرانی مراجعه می کنید که لیست کامل و قابل جستجوئی از فروشگاههای الکترونیکی ایرانی را در اختیار شما بگذارد؟ کار سختی است چون چنین سایتهائی یا وجود ندارند و یا اینکه خیلی ضعیف هستند. اکثرا به لینکستان هایی بر می خورید که باید روی همه لینکها کلیک کنید تا به هدف برسید. نه، این راه مناسبی نیست، شما برای هر دقیقه ارتباط و هر کیلو بایت اطلاعات دارید هزینه می کنید و اصلا هم حوصله ندارید سایتهای شخصی مختلفی که هر کدام صدها کیلو بایت هستند و زمان زیادی طول می کشد تا ظاهر شوند را بازدید کنید. شما می خواهید فقط روی نام فروشگاهی که Xbox می فروشد کلیک کنید چون شما کاربر حرفه ای اینترنت هستید. خوب، پس چه باید کرد؟ راه دیگر مراجعه به موتورهای جستجوی اینترنت است تا از طریق آنها بتوانید سایت فروشگاه مورد نظرتان را پیدا کنید.اولین سایتی که به آن مراجعه می کنید Yahoo یا Google است. در قسمت search، کلمه مورد نظرتان را تایپ می کنید. بگذارید کلمه "Xbox online shop" را انتخاب کنیم، کلیک می کنیم و منتظر می مانیم. لیست سایتهائی که چنین کلمه ای در آن یافت شده ظاهر می شود حدود ۳۰۰۰۰۰ سایت پیدا شده است. اولین آن TopShop است، بعدی Adicor است، سومی GameWaveHouse است. به شما قول می دهم نه در صفحه اول و نه حتی در صفحه دهم این لیست، سایت ایرانی پیدا نخواهید کرد. پس بهتر است دنبال کلمه دیگری جستجو کنیم مثلا “Iran Xbox online shop” . در این حالت، چند سایت در لیست موتور جستجو پیدا می شود ولی زیاد خوش بین نباشید چون حتی یک مورد از اطلاعاتی که پیدا شده است در مورد موضوع مورد جستجوی شما نیست. همگی فقط شامل کلمات مورد نظر شما هستند ولی در مورد موضوع مورد جستجو نیستند.دیگر اوضاع پیچیده شده است. چگونه است که با وجود آماده بودن تمام مسائل زیر بنائی، حتی بحث فرهنگی که در این مثال، فرد مورد نظر فرهنگ استفاده و خرید از طریق اینترنت را نیز دارا است، پس چرا در یک فرایند ساده تجارت الکترونیک، شاید هم بتوان گفت ساده ترین فرایند، ناموفق است؟ آیا جواب این نیست که علاوه بر زیر ساختها، مسائل روبنائی که خیلی هم ساده بنظر می رسند نیز نقش بسیار مهمی در این زمینه دارند و باید به آنها توجه کرد؟ یعنی هیچگاه فکر کرده بودید که یک موضوع ساده مثل حضور سایت در موتورهای جستجو می تواند اینقدر مهم باشد؟ فکر می کردید این مسئله از یک سری توصیه های فنی برای بهینه سازی سایت ها برای موتورهای جستجو فراتر است و حتی در موفقیت یا عدم موفقیت مدل تجارت الکترونیک موثر است؟آنچه مورد نظر من است که دوست دارم خواننده به آن توجه کند این است که برای برقراری کامل خدمات تجارت الکترونیک، باید این موضوع را در نظر بگیریم که برای بستر سازی این موضوع، نیاز به صرف وقت، سرمایه، دانش و نیروی زیادی است. این چنین نیست که یک شبه صاحب تجارت الکترونیک شویم.توجه داشته باشیم که حتی در سایر کشورها، این موضوع که مردم به راحتی از طریق اینترنت خرید کنند خیلی به زمان های قبل از ۳ سال بر نمی گردد ولی زمانی که این موج به راه افتاد، بسیاری از مسائل کمکی آماده بوده است در غیر این صورت، موفقیت تجارت الکترونیک حتی در آن کشورها هم غیر ممکن می بوده است. مسائل کمکی که مورد نظر من است، نه خیلی پیچیده و یا غیر ممکن و نه خیلی فنی است که به عقل ما نرسیده باشد. یک سری استانداردها، تعاریف، فرهنگ سازی ها و مستنداتی است که در طی سالها وجود اینترنت در جهان، تهیه و تنظیم شده اند.
برمی گردیم به مثال خودمان. بیائید موضوع مورد بحث را کمی پیچیده تر کنیم، مثلا اگر کاربر ما به زبان انگلیسی آشنایی کامل نداشته باشد، که در واقع این فرض چندان دور از ذهنی نیست چون اصولا تسلط به زبان دوم و مشخصا زبان انگلیسی، چندان در میان ما ایرانیان اهمیت ندارد، آنگاه در زمان جستجو دنبال مثلا "خرید ایکس باکس آنلاین" می گشت که مطمئن باشید احتمال پیدا شدن حتی یک مورد از آن در گوگل، صفر است. یا اگر مثلا موضوع مورد جستجوی ما، عرق بیدمشک می بود، نه تنها در جستجوی فارسی نمی توانستیم سایت مورد نظر را پیدا کنیم حتی معادل انگلیسی آن کلمه هم یا وجود ندارد یا کسی که آنرا بداند قابل دسترس نیست.
می خواهید موضوع را کمی بیشتر پیچیده کنم تا کاملا از امکان تجارت الکترونیک نا امید شوید؟ این کار خیلی راحت است، کافی است به این نکته توجه کنید که هیچ شرکت ISP در ایران وجود ندارد که به شما در مورد محرمانه بودن اطلاعات شما که از طریق آن شرکت ارسال می شود ضمانت دهد، مثلا پای قرارداد شناسه دسترسی اینترنت که شامل این تضمین است را امضاء کند، این مورد به این معنی است که از همان ابتدای راه، اطلاعات کارت اعتباری شما در معرض خطر است. جلوتر می رویم و می بینیم تمام سایتهای ایرانی در سرورهائی در کشورهای کانادا یا آمریکا میزبانی می شوند که دسترسی مستقیم و فیزیکی به آنها برای مدیران سایتها غیر ممکن و برای تیم های فنی شرکت های آن طرف آب، مثل آب خوردن است. یعنی تمام اطلاعات بانکهای اطلاعاتی سایتها، نه در دست صاحبان آنها که در دست کسانی که حتی یک بار هم آنها را ندیده ایم است، می پرسید مثلا کدام اطلاعات؟ می گویم مثلا گزارش سود و زیان سالانه شرکت شما که محرمانه است و برای استفاده در سفر تجاری شما به خارج از کشور، در سایت شما کپی شده است و نباید در اختیار دیگران باشد.
موضوع جالب شد. گوئی که مسائل زیر بنائی و روبنائی دارند جای خود را عوض می کنند یا حداقل اینکه برخی مسائل روبنائی دارند می روند زیر تر !
ولی اصولا چرا بحث را از یک مثال ساده به این جا کشاندم. خوب امکان خرید اینترنتی نداریم، مگر دنیا به پایان می رسد ؟ اصلا چه ایرادی دارد که نتوانیم Xbox را از طریق اینترنت خریداری کنیم ؟ البته حق با شما است، شاید واقعا امروز به این مسئله به صورت یک امکان لوکس نگاه کنیم ولی بیائید سرمان را از زیر برف در آوریم و روزی را ببینیم که دربهای تجارت جهانی به روی ما باز شود و خود را در دنیای الکترونیک آنطرف مرزها بیابیم. اقیانوسی از اطلاعات و امکانات که حتی کودک ۱۰ ساله آنها خیلی راحت تر و معمولی تر از برخی متخصصین ما از آنها استفاده می کند. روزی را تصور کنید که قرار است در یک مناقصه الکترونیک که در کشوری دیگر به راه افتاده شرکت کنید. روزی که اگر از طریق وب سایت خود فروش انجام ندهید، ورشکست خواهید شد.روزی که جلسات شما با طرف های تجاری شما از طریق شبکه اینترنت خواهد بود. نگوئید حالا تا آن روز خیلی وقت داریم، موضوع مربوط به همین یکی دو سال آینده است.
خوب حالا چه نتیجه ای می خواهم بگیرم. راستش را بخواهید معمولا ما در مشکلات و معضلات قبل از رسیدگی به اصل موضوع و پیدا کردن راه حل مناسب آن، دنبال مقصر می گردیم. اول باید مقصر را محاکمه کنیم و بعد ببینیم چه کار برای حل موضوع می توان انجام داد. معمولا هم خیلی دلمان می خواهد که خودمان را کاملا مبری نشان دهیم.ولی در این موضوع خاص مورد بحث ما، راه گریزی نداریم.
واقعا چرا هنوز مسائل پایه ای و خیلی ساده که برای پیشبرد تجارت الکترونیک ضروری هستند در کشور ما مورد توجه مناسب قرار نگرفته اند ؟ معمولا این طرز فکر حاکم است که کارهای اساسی و بنیادی باید توسط متولی اصلی آن یعنی دولت ها، انجام شوند و پس از بستر سازی و آماده بودن زیر ساختها، نوبت بقیه است که از این امکان فراهم شده، استفاده کنند. یعنی این محدودیت که تا دولت ها فلان کار را انجام ندهند و فلان سرمایه گذاری را انجام ندهند، نمی توان کاری از پیش برد، ما برای خودمان خلق می کنیم و دست و پای حرکت خودمان را می بندیم.
در مثال مورد بحث این مقاله، اگر یادتان باشد در شروع، فرض کردیم تمام مشکلات ارتباطی، امنیتی، بانکی و غیره حل شده است یعنی در واقع فرض کردیم که دولت وظیفه خود را کامل انجام داده است و در آخر به این نتیجه رسیدیم که حتی همه آنها که حل شوند، هنوز قادر به انجام تجارت الکترونیک نخواهیم بود. دولتها وظیفه برقرای ارتباط، یا تسهیل این کار را دارند، بانکها هم، فعلا که اکثرا دولتی هستند و باید دولت به مشکل پرداخت اینترنتی سر و سامان دهد ولی باور کنید طراحی سایتهای قوی، پرمحتوی، به روز، ایمن، سریع و با امکانات فارسی به عهده دولتها نیست، در لیست مسائل زیر بنائی هم نیست. البته زیر بنائی به مفهوم اهمیت بیشتر یک موضوع نیست. ممکن است خیلی از مسائل هرچند کوچک تاثیر بسیار مهمی در سرعت پیشبرد یک پروژه داشته باشند ولی در لیست کارهای زیر بنائی هم نباشد. وظیفه سرو سامان دادن به این گونه مسائل، در لیست وظایف شرکتها، افراد، صاحبان سایت، طراحان سایت، آموزشگاهها، اساتید دانشگاهها و مدیران صنایع است. این وظیفه متخصصین شبکه و خدمات اینترنت است که به این مسائل بپردازند و موازی با اقدامات دولتها در تسهیل روند استقرار امکانات تجارت الکترونیک، به مسائل تخصصی سروسامان دهند.
هرگز نباید تجارب دیگران در این زمینه ها را نادیده گرفت و یا چنین انگاشت که ما راه جدید و خارق العاده ای را می توانیم پی ریزی کنیم. با خلاقیت و ابداع مخالف نیستم ولی برخی امور را باید دنباله روی کرد، برخی سوال ها فقط یک جواب دارند. باید آنچه در جهت زمینه سازی استقرار تجارت الکترونیک در سایر نقاط جهان انجام شده است را مد نظر داشت و تحقیقات و برنامه ریزی اجرای آنها را سریع تر فراهم ساخت.
این وظیفه به گردن تمام کسانی است که دستی در دنیای الکترونیک و اینترنت دارند. یکی از آنها هم شما هستید که باید از همین امروز، تمام سایت خود را بررسی مجدد کنید، با دید اینکه آینده تجارت الکترونیک در گرو سایت شما است.البته زیاد هم نا امید نباشید، با تمام این مشکلات، سایتهای قوی و مفید در میان سایتهای ایرانی یافت می شوند. حتی برای شما کالا را درب منزل هم می آورند کلی هم به شما جایزه می دهند و تخفیف می دهند. آخرین قیمتهای بازار را هم برایتان از طریق پست الکترونیک می فرستند. خلاصه اینکه زیاد هم بی انصافی نکنیم. ولی این را به خاطر داشته باشیم که هنوز خیلی کار داریم که باید انجام دهیم.این را هم توجه داشته باشیم که کشور ما در میان بسیاری از کشورهای جهان، رتبه خوبی از نظر میزان استفاده از شبکه اینترنت و سرعت رشد آن در جامعه دارد و همچنین مطالب این مقاله فقط برای کشور ایران صادق نیست و می توان آنها را بصورت عام نیز مورد بررسی قرار داد.

javahermarket




ارسال توسط آرش

با خرید شارژ ایرانسل, همراه اول, تالیا, رایتل شارژ برایتان پیامک می شود
 
               
                اگر اراده  و همت باشد خداوند نیز با شماست.حرکت از شما برکت از من
 
وبلاگ بنویسید و پول دراورید

اشاره
مایکل آرینگتون از افرادی است که به مهمانی علاقه زیادی دارد. هنگام بازدید از خانه‌اش در آترتون کالیفرنیا مغرورانه تعریف می‌کرد که چگونه توانسته است به سختی پانصد نفر را در مهمانی بزرگی که بر پا کرده بود در حیاط یک هکتاری خانه‌اش جای دهد. پس از آن هم مهمانی‌های رسمی و اداری دیگری در راه بود؛ همانند مهمانی‌ای که وی برای شرکت کوچک سرمایه‌گذاری August Capital که در همان محدوده فعالیت می‌کند، در اواسط آگوست برگزار کرد. آرینگتون دعوتنامه‌ای آزاد را در ساعت سه بامداد در سایتش قرار داد. هنگام طلوع خورشید هر پانصد صندلی اشغال شده بود و ترافیک بسیار بالا، سایت وی را از کار انداخته بود. آرینگتون می‌گوید: می‌دانستم که همه چیز به سرعت رخ خواهد داد. تعداد مهمانان در خانه ییلاقی وی به قدری زیاد بود که ارینگتون نمی‌توانست مطمئن باشد که کدام مهمان ناخوانده در کدام اتاق و کدام طبقه اقامت کرده است. آرینگتون 36 ساله، بنیانگذار تعداد زیادی شرکت با سرمایه اندک، ناگهان به یکی از ستارگان دره سیلیکون تبدیل شد. چرا؟ پاسخ این سؤال را باید در TechCrunch، وبلاگ آرینگتون درباره فناوری‌های جدید و شرکت‌های مرتبط با فناوری جست‌وجو کرد. در طول یک سالی که از تأسیس این سایت می‌گذرد، تعداد طرفداران آن، آنقدر زیاد شده است که او را به یکی از مشاورانی تبدیل کرده است که شرکت‌های سرمایه‌گذاری و مدیرانی که به دنبال خبرهای دست اول و داغ هستند، باید حتماً به وی مراجعه کنند. بیش از 5/1 میلیون خواننده به‌طور منظم وبلاگ وی را مطالعه می‌کنند. اما نکته اصلی که آرینگتون را از همنوعانش متمایز می‌کند، درآمد ماهانه شصت هزار دلاری وی از طریق تبلیغات در وب‌سایت خود است. این رقم ده برابر درآمدی است که این سایت در ابتدای سال کسب می‌کرد. درست همان زمانی که آرینگتون متقاعد شد که درآمد بالقوه بسیاری را پیش روی خود دارد و از شغل خود به عنوان مدیر یک شرکت کوچک استعفا داد و تمام وقت خویش را صرف وبلاگش کرد.
با رشد انفجاری اینترنت، بسیاری از وبلاگ‌ها از نوعی سرگرمی به کسب و کاری بسیار جدی و در حال رشد تبدیل شده‌اند. تجارتی واقعی با جریان درآمد واقعی و تبلیغ‌کنندگان واقعی؛ نه تبلیغات اغراق شده براساس ارزش‌های دلخواه و با تکیه بر مشتریان هیجان زده و قیمت‌های غیر واقعی.یک وبلا‌گ محلی که محصول کار گروهی چهار نفره‌ است و خود را به عنوان راهنمای اشیای جالب معرفی می‌کند، در مسیری حرکت می‌کند که پیش‌بینی می‌شود امسال درآمد ناخالصی حدود یک میلیون دلار را از آن خود کند.PaidContent.org سایت خبری رسانه‌های دیجیتال که دفتر مرکزی آن در اتاق آپارتمانی در سانتامونیکا واقع است به نظر می‌رسد که حتی درآمدی بیش از این داشته باشد و سایت دیگری که مطالب آن با شوخی‌ها و طنزهای سطحی و کم عمق همراه است و توسط فردی تنها در کنزینگتون کنتاکی اداره می‌شود، در حال تبدیل شدن به سرمایه‌ای چند میلیون دلاری است. به زودی تعدادی از پرطرفدارترین وبلاگ‌ها، که مدت‌ها به عنوان رقبای جریان اصلی دنیای رسانه‌های دیجیتال مطرح بودند، به جریان اصلی این دنیا تبدیل خواهند شد.
چه چیزی عوض شده است؟ برای تازه کارها، وبلاگ‌ها از قضیه‌ای سود می‌برند که به اصطلاح، غیراقتصادی بودن مقیاس‌ نامیده می‌شود. ساخت و نگهداری وبلاگ‌ها به اندازه‌ای ارزان و کم‌هزینه است که یک بلاگر تنها یا یک تیم کوچک، با اتکا به رشد و غنای روزافزون اینترنت، می‌تواند چنان حجم عظیمی از مخاطب را جذب کند و چنان سودی را براساس تعداد کارمندانش به دست آورد که شرکت‌های رسانه‌ای حتی قادر به تصور آن نیستند.
در همین زمان تبلیغ‌کنندگان نیز که اکنون رسانه‌های قدیمی را رها کرده و به سراغ وب رفته‌اند، قدرت بی‌همتای وبلاگ‌ها را کشف کرده‌اند. وبلاگ‌ها احساسی خودمانی و شخصی را در دنیای رسانه‌ها به وجود میآورند و سایت‌های کوچک، ما را گاه به دنیایی با محتوای بسیار غنی راهنمایی می‌کنند. به همین دلیل توصیه‌ها و راهنمایی‌های آن‌ها در بین خوانندگان از اهمیت زیادی برخوردار است و همین امر طبیعتاً توجه تبلیغ‌کنندگان را به خود جلب خواهد کرد.
در ماه‌های اخیر شرکت‌های بسیار مشهور و نامداری نظیر Banana Republic و CocaCola برای اولین بار فعالیت خود را در عرصه تبلیغات وبلاگی آغاز کرده‌اند. با این تصور که بلاگ‌ها غالباً تعداد بسیار زیادی طرفدار با انگیزه و تأثیرگذار را به خود جذب می‌کنند که تمام فعالان بازار برای دست یافتن به آن ها در تلا‌شند.

اینتل اولین تبلیغ وبلاگی خود را در ماه مارس خریداری کرد، اما اکنون تمام تبلیغاتش در کنار سایر رسانه‌های سنتی در وبلاگ‌ها هم نمایش داده می‌شود. تام کمپبل، رئیس بخش استراتژی رسانه‌ای اینتل، می‌گوید: مخاطبان وبلاگی، بهترین مشتریان ما هستند.
کسب و کار جدید
اما پیش از این‌که از کار روزانه خود کناره گیری کنید، به خاطر داشته باشید که پولی را که در انتظار آن هستید نه ساده به دست میآید و نه ضمانتی برای دوام آن وجود دارد. به یک دلیل! اکنون بازار بسیار کوچک است. آژانس تبلیغات وبی Organic امسال تبلیغات وبلاگی به ارزش چهل میلیون دلار داشته است. بلاگرها غالباً تنها یک سوم فضای تبلیغات خود را با قیمت‌های بالا به فروش می‌رسانند و بقیه این فضاها به قیمت‌هایی با تخفیف بسیار زیاد به فروش می‌رسد و مانند هر تجارت دیگری که بر پایه بازار متغیر و ناپایدار تبلیغات بنا شده باشد، مستعد شکست و زیان ناگهانی است و تهدید ورشکستگی و زیان در آن نسبتاً شدید به نظر می‌رسد.
پدیده وبلاگ‌نویسی برای کسب درآمد، هنوز دوران طفولیت خود را سپری می‌کند. گردش پول تبلیغات وبلاگی نسبت به سال گذشته دو برابر شده است و با توجه به تخمین رشد پنجاه درصدی بازار تبلیغات و پیش‌بینی افزایش گردش پولی تا سقف 6/23 میلیارد دلار، مطمئناً پول بیشتر و بیشتری نصیب صاحبان وبلاگ‌ها خواهد شد و شانس گروه در حال رشد وبلاگ نویسان برای کسب درآمدهای کلان، از طریق نوشتن در مورد هر موضوعی که به آن علاقمند باشند، در حال افزایش است. یکی از تبعات چنین روندی، به وجود آمدن تغییرات اساسی در تصور ذهنی ما از نحوه ایجاد یک شرکت رسانه‌ای موفق است.
نخستین ریشه‌های درآمدزایی وبلاگ‌ها به اواخر سال 2002 باز می‌گردد. زمانی که گوگل سیستمی انقلابی را ارائه کرد که به صاحبان سایت‌های شخصی اجازه می‌داد در سایتشان به تبلیغات بپردازند. این فناوری که AdSenseنام داشت، تبلیغات را با محتوای سایت هماهنگ می کرد. هر زمان که شخصی روی یک لینک تبلیغات کلیک می‌کرد، مبلغی پول به صاحب سایت پرداخت می‌شد. (مدلی که اکنون به آن پرداخت در برابر کلیک گفته می‌شود). از آن زمان هر کس می‌توانست به ناشری واقعی با تبلیغ‌کنندگان واقعی تبدیل شود؛ بدون این‌که با مشکلات و گرفتاری‌هایی روبه‌رو شود که صنایع نشر عظیم مانند روزنامه و مجلات درگیر آن هستند.در ابتدای کار AdSense برای کسانی که این روند را به تنهایی طی می‌کردند، تنها می‌توانست پول مختصری را فراهم کند. در همان زمان تبلیغات بصری – بنرها، دکمه‌ها و تبلیغاتی که در زمان گسترش حباب اینترنت در سال 2000 بی اعتبار و منسوخ شده بودند – دوباره با حضور در سایت‌های پر طرفداری نظیر یاهو و MSN محبوبیت خود را بازیافتند. فعالان بازار برای این نوع تبلیغات بر مبنای فرمولی پول پرداخت می‌کردند که CPM (هزینه برای هر یک هزار مخاطب جذب شده) نامیده می شد.
آینده پیش‌بینی شده برای این دو مدل تبلیغ وبی، زنگ‌ها را برای کلیه ناشران جاه‌طلب به صدا در‌آورد. نیک‌دنتون را می‌توان جزء اولین‌های این گروه به حساب آورد. او ادعا می‌کرد که می‌تواند سایت‌هایی را به شکل فعالیتی یک یا دو نفره و کم‌هزینه راه‌اندازی کند و برای تبلیغ‌کنندگان، مشتریان از پیش آماده و قابل انتخاب و در دسترس فراهم نماید. او ادعای خود را چنین توجیه می‌کرد که می‌تواند با فروش عادی (مستقیم) تبلیغات بصری با قیمت‌های CPMعالی بر سیستم‌های خودکار تبلیغ نظیر AdSense فایق آید. اما در ابتدا برای وسوسه‌کردن تبلیغ کنندگان به سرمایه‌گذاری در وبلاگ‌هایش فضای تبلیغات را به صورت رایگان در اختیار آن‌ها قرار می‌داد.

سایتی برای فروش‌
دنتون شرکتش را در سال 2002 در نیویورک با افتتاح یک سایت تبلیغ رسانه‌ای راه‌اندازی کرد. این شرکت هم اکنون اداره سیزده سایت را بر عهده دارد. دنتون اخیرا اعلام کرده بود که کم کم خود را برای مبارزه با مشکلات و سبک کردن مسئولیتش آماده می‌کند و دو سایت از سیزده سایت را به فروش خواهد رساند. اما دارایی اصلی و سرمایه وی شدیداً در حال توسعه و گسترش است. سایت‌های او در مجموع 66 میلیون صفحه بازدید را در ژوئن امسال گزارش کرده‌اند که این رقم دو برابر ترافیک سال گذشته آن‌هاست. دنتون در مورد جزئیات مالی شرکت صحبتی نمی‌کند، اما متخصصان درآمد امسال شرکت را حدود سه میلیون دلار تخمین می‌زنند. میانگین CPM سایت‌های او بین هشت تا ده دلار است. در حالی که قیمت AdSense گوگل و سایر سیستم‌های خودکار مشابه کم و بیش بین پنجاه سنت تا دو سه دلار برآورد می‌شود.
جیسون کالاکانیس، یکی از پیشتازان این بازار، با فروش مجموعه 85 سایتی خود به قیمتی معادل 25 میلیون دلار به AOL، حرکت و جنبشی تازه را در پدیده وبلاگ نویسی برای کسب درآمد به وجود آورد. مارک کینگدام، مدیر ارشد اجرایی Organic، معتقد است این معامله توجه کلیه دست‌اندرکاران صنایع تبلیغات را به خود جلب کرده است.
به هر حال تغییرات عمده‌ای که در جریان است، کم‌کم در حال آشکار شدن است و برای صنعت وبلاگ‌نویسی کنونی سودهای سرشاری را به همراه خواهد داشت. برای نمونه، مهندسان گوگل با بهینه‌سازی مداوم الگوریتم خود،AdSense را به ابزاری قدرتمندتر برای انجام تبلیغات متنوع‌تر و با مخاطب بیشتر تبدیل کرده‌اند. پیش‌بینی می‌شود تنها AdSense در سال جاری فروشی معادل چهار میلیارد دلار داشته باشد.در سطحی اساسی‌تر و عمیق‌تر، وب چنان در زندگی روزمره ما، چه در تجارت و چه در تفریح، رخنه کرده است که هیچ تبلیغ‌ کننده‌ای نمی‌تواند از آن صرف نظر کند. امروزه 71 درصد آمریکایی ها به اینترنت دسترسی دارند و آمریکایی‌های 13 تا 24 ساله مدت زمانی بیشتراز زمان تماشای تلویزیون را صرف گشت و گذار در اینترنت می‌کنند.
تعداد وبلاگ‌ها اکنون به حد انفجار رسیده است. بر اساس برخی گزارش‌ها، هم‌اکنون پنجاه میلیون وبلاگ وجود دارد و هر یک ثانیه دو وبلاگ به این تعداد افزوده می‌شود. برای عده‌ای از متخصصان تمام این آمار و ارقام فقط یک معنی و مفهوم دارد.
کارن فرانسیس، مدیر ارشد اجرایی آژانس تبلیغات Publicis&HalRiney واقع در سان‌فرانسیسکو، نتیجه‌گیری می‌کند که تبلیغات وبی اکنون بسیار جدی‌تر و واقعی‌تر شده است و تمام دست‌اندرکاران بازار در جست‌وجوی فرصت‌های جدیدی هستند که به صورت آنلاین ارائه می‌شود.
تلاش برای فراهم کردن این فرصت‌های آنلاین هدف اصلی کسی است که تعدادی وبلاگ بالقوه درآمدزا را میزبانی می‌کند. جان بتل، یکی از نویسندگان و مؤسسان مجله Wired، و پدیدآورنده Industry Standard که اکنون دیگر چاپ نمی‌شود، نویسنده پاره وقت یکی از ستون‌های Business 2.0، زمانی که روی کتابش در مورد گوگل کار می‌کرد، ناگهان نکته‌ای را دریافت: در همان زمانی که ناشران بزرگ در حال تهیه فهرست مشترکان و خریداران احتمالی هستند و کارت‌های اشتراک و تخفیف را به زور در مجلات خود جای می‌دهند، بلاگرها حجم عظیمی از مخاطب را به صورت مجانی به خود جذب می‌کنند. اما در عین حال مشهورترین بلاگرها هم نمی‌توانند با کار تمام وقت روی وبلاگ خود هزینه زندگیشان را تأمین کنند؛ چرا که شبکه‌های موجود نظیر Google AdSense و BlogAd پول کافی پرداخت نمی‌کنند.
بر خلاف دنتون، بتل هیچ علاقه‌ای به تصاحب سایت‌ها نداشت. او به این نتیجه رسیده بود که با بررسی دقیق و کامل فضای وبلاگ‌ها و تحلیل اطلاعات ترافیک شبکه وب می‌تواند بلاگرهایی را شناسایی کند که تا کنون ترافیک زیادی را به سمت خود جذب کرده‌اند و سپس به عنوان واسطه‌ای بین آن‌ها و تبلیغ‌کنندگان وارد عمل شود. او پاییز گذشته شرکت خود را با نام Federated Media Publishing و با سرمایه اولیه تأمین شده از جانب نیویورک تایمز و پیر امیدیار بنیانگذار eBay تأسیس کرد.
اتحاد
بتل، تاکنون 75 بلاگر بسیار پرطرفدار که در زمینه‌های مختلف مطلب می‌نویسند را جذب کرده و امیدوار است این تعداد را نهایتاً تا چند صد نفر افزایش دهد. نویسندگان گروه او دامنه وسیعی از افراد فعال در زمینه فناوری نظیر آرینگتون و ام‌‌مالیک، که در وبلاگ GigaOm درباره مخابرات و ارتباطات می‌نویسد و به تازگی کار را ترک کرده است، تا هدر آرمسترانگ را شامل می‌شود که وبلاگ شخصی وی به اندازه ای درآمد دارد که می‌تواند زندگی راحتی را برای وی و خانواده‌اش فراهم کند. در این کسب و کار پردرآمد تنها دو نفر یعنی آرمسترانگ و همسرش فعالیت می کنند.گروه فروش هشت نفره FM مسلح به آمار تفصیلی و تشویق‌کننده به سوی فعالان بازار حمله‌ور شدند.
اطلاعات جمع‌آوری شده به FM کمک می‌کرد به صورت مداوم میزان تبلیغات سایت‌هایش را بالا ببرد. میانگین قیمتCPM نسبت به شش ماه گذشته دو برابر شده و تقریباً به هشت دلار رسیده است. هدف نهایی FM این است که به نرخی بین بیست تا سی دلار دست پیدا کند که بتل معتقد است در چنین وضعیتی وبلاگ‌هایش در رده سایت‌هایی نظیر CNET و NYTimes قرار می‌گیرد. اما خوشبختانه به لطف قضیه <غیراقتصادی بودن مقیاس

هزینه‌ها در سایت‌های FM در مقایسه با هر عرضه‌کننده محتوای رسانه‌ای دیگر ناچیز و قابل صرف‌نظر است.
روزنامه‌نگاری به نام مارک فراونفلدر وبلا‌گی را پایه‌گذاری کرد و سپس به انتشار نشریه‌ای علمی- تخیلی در سال 1988 پرداخت و در سال 1995 آن مجله را به صورت آنلاین عرضه کرد. چهار سال بعد او کاری پاره‌وقت را پذیرفت و مشغول نوشتن چیزی شد که بعدها به یکی از اولین داستان‌ها درباره دنیای وبلاگ تبدیل شد. او در همان زمان تصمیم گرفت هر دو نشریه خود را در هم ادغام کند. او به قدرتی که در لینک‌های عمیق به مطالب و داستان‌های خاص سایر سایت‌ها نهفته بود پی برد و فهمید که می‌توان از این طریق ترافیک زیادی را جذب کند. سایر بلاگرها هم چنین رویه‌ای را در پیش گرفتند و اجتماع این بلاگرها گسترش یافت. فراونفلدر می‌گوید: من روزانه یک هزار بازدید کننده داشتم. این قضیه بسیار عالی بود.
سرانجام او متوجه شد که هرچه تعداد مطالب وبلا‌گش بیشتر باشد، ترافیک سایت بیشتر خواهد شد و بنابراین سه تن از دوستانش را به خدمت گرفت تا روند ارسال مطالب داغ و سنگین را تشدید کند. در سال 2004 سایت روزانه بیست هزار بازدیدکننده داشت و از این لحاظ با سایت‌های بسیاری از مجلات مشهور برابری می‌‌کرد. این گروه مجبور بود ماهانه هزار دلار بابت خدمات میزبانی پرداخت کند و در همین هنگام فراونفلدر به سراغ همکار سابقش، بتل رفت و شروع به فروختن تبلیغات در وب سایتش کرد.
اکنون وبلا‌گ او با حدود 32500 بازدیدکننده در روز سودآورترین دارایی بتل است. البته تمام فضاهای تبلیغاتی آن به فروش نرفته است، اما این سایت براساس میزان ترافیک و CPM فعلی، امسال درآمد ناخالصی حدود یک میلیون دلار خواهد داشت. فراونفلدر می گوید: این سایت به تجارتی عالی تبدیل شده است!
سرگرمی‌
آرینگتون نیز در واقع به دنیای تجارت وبلاگ‌ها کشیده شد. در سال 2005 او در یک مهمانی فارغ‌‌التحصیلی در بلگراد بود که یکی از مؤسسان شرکت‌های Startup در دره سیلیکون، با ایده تأسیس شرکتی جهت فعالیت در زمینه فناوری‌های نوینی که مجموعاً وب 2 را می‌سازند، به سراغ او آمد. آرینگتون شروع به تحقیق و بررسی در زمینه تحولات در حال ظهور دنیای فناوری کرد، اما نتوانست منبع جامع و کاملی در این زمینه بیابد و هنگامی که تمام اطلاعات مورد نیازش را جمعآوری و بررسی کرد، بر آن شد آن‌ها را در یک وبلاگ قرار دهد. او می گوید: این فقط یک سرگرمی بود.
مردم شروع به خواندن وبلاگ و سپس شروع به نوشتن مطلب کردند و از این طریق، ترافیک سایت افزایش پیدا کرد. علاوه بر تأسیس شرکت‌های Startup بسیار زیاد در دهه 1990 آرینگتون مدتی نیز حقوقدان Wilson Sonsini Goodrich&Rosati، یکی از شرکت‌های معتبر دره سیلیکون، در زمینه ادغام شرکت‌ها و تبدیل شدن به سهامی عام بود و منابعی که از آن دوران با آن‌ها آشنا شده بود، اطلاعات زیادی در اختیار وی قرار می‌دادند. مثلاً در ماه مارس او تصاویری از نرم‌افزار جدید تقویم گوگل را پیش از انتشار آن، روی وب‌سایتش قرار داد. بلافاصله یکی از وکلای گوگل با وی تماس گرفت و از او خواست منبع کسب این اطلاعات را معرفی کند که آرینگتون نپذیرفت.
تعداد افرادی که برای خواندن نظرها و تحلیل‌های آرینگتون درباره ریسک سرمایه‌گذاری و تأسیس شرکت بهTechCrunch مراجعه می‌کردند، بیشتر و بیشتر شد. پیشرفت مالی واعتباری بزرگ آرینگتون زمانی حاصل شد که وی چند ماه قبل کل سایتش را از نو طراحی کرد. او شش کادر کوچک در سایتش به وجود آورد و اعلام کرد که آن‌ها را به عنوان فضای تبلیغات به فروش می‌رساند. ظرف چند روز کل آن‌ها به فروش رفتند.
اگر توجه کنیم که خوانندگان وی تا چه حد فراوان و تا چه اندازه در زمینه فناوری خبره هستند، این قضیه چندان عجیب به نظر نمی‌رسد. 36 درصد آن‌ها هر هفته بیش از چهل ساعت را به مرور محتوای آنلاین اختصاص می‌دهند و حتی بهتر از آن، برخی از آن‌ها روزانه چندین بار به TechCrunch مراجعه می‌کنند. بیش از یک سوم این خوانندگان حقوقی حدود صد هزار دلار و دوازده درصد حقوقی بیش از 250 هزار دلار دریافت می‌کنند. چنین خوانندگانی برای بعضی از تبلیغ‌کنندگان بسیار وسوسه انگیز خواهد بود.

وبلاگ؛ راه آینده پولدار شدن
جف کرل، مدیر ارشد بازاریابی شرکت نرم‌افزاری Logoworks که اخیراً پشتیبانی مالی قسمتی از TechCrunch را به عهده گرفته است، می‌گوید: بیش از شصت درصد درآمد ما مرتبط با شرکت‌های Startup است و وبلاگ آرینگتون نقطه مرکزی دست‌اندرکاران این شرکت‌هاست.
نام‌های تجاری بزرگ نیز مایلند در این بازار وارد شوند. اپل و HP به تازگی شروع به تبلیغ در TechCrunch کرده‌اند و اینتل تصمیم دارد جهت تکمیل تبلیغاتی که قبلاً در سایت‌های دیگر انجام داده است، در TechCrunch نیز به تبلیغ بپردازد. کمبل، از اینتل، اعتقاد دارد دلیل عمده این کشش، خصوصیت تعاملی وبلاگ‌ها است که باعث غنای یک تبلیغ خواهد شد؛ چرا که آن تبلیغ در تمام اینترنت پخش می‌شود و در ده‌ها هزار سایت خوانندگان در رابطه با آن نظر خواهند داد.
تبلیغات کنونی اینتل برای چیپ‌های جدید Core 2.0 Duo بسیار در مورد کارایی این پردازنده‌ها مبالغه می‌کند؛ کاری که اینتل مدت‌ها بود در تبلیغات خود انجام نمی‌داد. با انجام این تبلیغات در وبلاگ‌هایی که پر از طرفداران خبره در زمینه فناوری است، کمبل انتظار دارد مردم ادعای اینتل را در مورد کارایی این پردازنده‌ها امتحان کنند و درباره آن مطلب بنویسند. او همچنین می‌گوید: <ما از حمایت خاصی برخوردار نیستیم. اما غالباً به دنبال جاهایی برای تبلیغات می‌گردیم که از هر نظر کامل باشند و این نویسندگان (در وبلاگ‌ها) در زمینه تخصصشان بسیار با انگیزه هستند.
داستان‌هایی نظیر موفقیت آرینگتون باعث تشویق مردم به هجومی شبیه تب طلا به دنیای وبلاگ‌ها شده است. یکی از جاه‌طلبانه‌ترین تلاش‌ها از سوی Sugar Publishing انجام گرفته است که در ماه آوریل توسط یک متخصص نرم افزار 32 ساله به نام برایان شوگر و با سرمایه شخصی 250 هزار دلار تأسیس شده است.
سایت او محتوی اخبار و شایعاتی است در مورد افراد مشهور و سرشناس که به سرعت در حال رشد است و ماهانه دوازده میلیون صفحه بازدید‌شده را ثبت می‌کند؛ رقمی که مشهورترین وبلا‌گ ها سا‌ل‌ها طول خواهد کشید تا بدان دست پیدا کنند. Sugar Publishing انتظار نداشت که تا پایان سال آینده بتواند درآمدی از این سایت کسب کند، اما درست دو ماه بعد از تأسیس شرکت، یک شرکت VC (سرمایه گذاری) پیشنهاد سرمایه گذاری 5/2 میلیون دلاری را به Sugar Publishing ارائه کرد و ارزش شرکت را به ده میلیون دلار افزایش داد.
شوگر می‌گوید: <ما سرمشقی را برای فرهنگ جدید تبلیغات ایجاد کرده‌ایم.> وی امید دارد که بتواند ترافیک وبلاگ خود را به دوازده سایت فرعی که در دو سال آینده راه‌اندازی خواهد کرد، هدایت کند که تمام این سایت‌ها مخاطبان کمتر از 35 سال را هدف گرفته‌اند. دورنمایی که شوگر به سرمایه‌گذارانش نشان می‌دهد حاکی از این است که امپراتوری کوچک وبلاگی وی در سال 2008 سودی معادل پانزده میلیون دلار و در سال 2009 سودی حدود چهل میلیون دلار خواهد داشت.
مخاطب
غیر قابل باور به نظر می‌رسد؟ ممکن است. اما این نکته را هم در نظر بگیرید که شوگر هنوز حتی یک نفر را برای قسمت فروش استخدام نکرده است، اما Banana Republic قبلاً به سراغ Sugar Publishing آمده و کل فضای تبلیغات سایت را برای یک هفته در ماه جولای خریداری کرده است. کریس نیکلو، رئیس بخش مدیریت نام‌های تجاری Banana Republic می‌گوید: افرادی که وبلاگ می‌خوانند، بیش از بقیه به توصیه و تبلیغ محصولات می‌پردازند و به این ترتیب تبلیغ همانند یک انفجار ویروسی گسترش خواهد یافت.
هجوم شدید به دنیای وبلاگ‌ها فقط مختص تبلیغ‌کنندگان و مؤسسان شرکت‌های جدید نبوده است. سرمایه‌گذاران نیز به این بخش وارد شده‌اند و حتی نام‌های بسیار معتبر و قدیمی نیز در این گروه دیده می‌شود. آلن پاتریکف، سرمایه‌گذار بسیار معتبری که از گذشته پشتیبانی نام‌هایی چون اپل، AOL و مجله New York را بر عهده داشته است، اخیراً در Content Next ناشر وبلاگ سرمایه‌گذاری‌هایی انجام داده است.
این وبلاگ‌ها حدود پنج میلیون صفحه بازدید را در یک ماه ثبت کرده‌اند و آن‌‌ها امسال در مسیر کسب درآمدی یک میلیون دلاری قرار دارند. شرکت سرمایه‌گذاری Softbank Capital نیز اخیراً چهار میلیون دلار در وبلاگ خبری آریانا هافینگتون سرمایه‌گذاری کرده است؛ وبلاگی که با مبلغی معادل یک میلیون دلار از طرف آلن پاتریکف نیز پشتیبانی می‌شود.به‌رغم تمام این وسوسه‌ها هنوز یک سؤال حیاتی بدون پاسخ مانده است: آیا تبلیغات وبلاگی ثمره‌ای خواهد داشت؟ مطمئناً خوانندگان می توانند روی یک تبلیغ کلیک کنند، از سایت تبلیغ کننده بازدید نمایند و حتی خرید کنند. اما این اتفاق به ندرت رخ می‌دهد. کمبل، از اینتل، معتقد است که تعداد این کلیک‌ها به طور استاندارد حدود یک درصد کل بازدید‌کنندگان است.
اما تبلیغ کنندگان بزرگ تنها به دنبال این کلیک‌ها نیستند. آن‌ها تلاش می‌کنند خود را به مخاطبان به نحو مناسبی نشان دهند. فرانسیس، از Publicis&Hal Riney، می‌گوید: مخاطبان وبلاگ‌ها بسیار دقیق هدف‌گیری شده‌اند و ممکن است گفته شود این کار بازگشت سرمایه بسیار خوبی خواهد داشت. اما هنوز زود است که در مورد آن تصمیم گیری کرد. چیزی که امروز ارزش هزینه تبلیغات را دارد، ممکن است فردا دیگر چنین ارزشی نداشته باشد.هر رکودی در اقتصاد و بازار مطمئناً به بلاگرها زیان خواهد رساند. تعداد زیاد بازیگرانی که وارد بازار وبلاگ نویسی برای کسب درآمد می‌شوند نیز می‌تواند بازار را خراب کند و نرخ‌های تبلیغات را کاهش دهد. همچنین وبلاگ نویسی درآمدزا کار بسیار سختی است. در یک کار یک نفره شخصی مانند آرمسترانگ باید پیوسته به نوشتن مطالب ادامه دهد تا بتواند ترافیک و درآمد تبلیغات را حفظ کند. او می‌گوید: بعضی روزها این کار، بسیار زجرآور است.
از بعضی جهات هنوز سیستم و آداب تجارت یک نفره بلاگ‌ها، آن‌ها را برای مبارزه با بحران‌ها و تحولات تجارت و بازار کار آماده نگه می‌دارد. هنگامی که هزینه شما حدود صفر باشد، تحمل دوران رکود برای شما بسیار ساده تر خواهد بود. به علاوه، تعداد زیاد بازیگران، حتی در دنیای بلاگ‌ها، باعث تنوع بازار خواهد شد. ارینگتون اعلام کرده است که به طور متناوب با پیشنهادهای سرمایه گذاری VC که حتی مبلغ برخی به پنج میلیون دلار می‌رسد را رد کرده است؛ زیرا نمی‌خواهد اختیارات نویسندگی و سرپرستی خود را از دست بدهد. او می‌گوید: می‌دانم که بر موج‌های وب 2 سوار هستم.
او به تازگی سایت تبلیغ خرت و پرتی را راه‌‌اندازی کرده و یکی از نویسندگان مشهور وبلا‌گ را برای کار در آن استخدام نموده است که با تبلیغ‌کنندگان بزرگی چون نوکیا و Sprint ارتباط دارد. او طرح‌هایی برای ایجاد یک سایت بازی و سایتی اختصاصی جهت تجزیه و تحلیل نرم‌افزارهای با کاربرد خاص و سنگین در سر دارد. اما اکنون نیز که او در حال توسعه کارش است، انتظار دارد بتواند هزینه‌هایش را که اکنون به حدود دوازده درصد درآمدش بالغ می‌شود، در حدی کمتر از سی درصد نگه دارد.در این راه گاه گاه جایزه‌هایی هم وجود دارد. آرینگتون با کمی تلاش توانسته است یک دوجین پشتیبان مالی که غالباً شرکت‌های startup وب 2 و VCها هستند، برای پرداخت هزینه‌های مهمانیش در August Capital پیدا کند. بنابراین پس از یک شب میهمان‌نوازی، آرینگتون پنجاه‌هزار دلار هم درآمد اضافه کسب کرده است و این خود موضوعی است که می‌توان در وبلاگ در مورد آن مطلب نوشت.

javahermarket




ارسال توسط آرش

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 85
بازدید دیروز : 63
بازدید هفته : 149
بازدید ماه : 148
بازدید کل : 149521
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1